مصاحبه با امير سرتيپ دوم خلبان «مسعود اقدام »

حتما نظرات خوتان را اعلام بفرمائید

مصاحبه با امير سرتيپ دوم خلبان «مسعود اقدام »


در ابتداي عرايضم اين را خاطرنشان كنم كه من ذاتاً تحمل كمي در قبال مشاهده بي عدالتي ها دارم و اگر جايي توان مقابله و اعتراض داشته باشم، حتماً اين كار را مي كنم. يكي از مواردي كه من در ابتداي خدمتم با آن مواجه شدم، برخي قوانين نانوشته من درآوردي و ناعادلانه حاكم بر سلسله مراتب نيروي هوايي در قبل از انقلاب بود. از شانس بد، در ابتداي ورودم به گردان آموزشي اف چهار براي دوره كابين عقبي ما با چند خلبان كابين جلوي بدقلق، همكار شديم! همانطور كه مي دانيد، در گردان آموزشي فانتوم، علاوه بر معلم خلبانان گردان، تعدادي خلبان كابين عقب ساعت پرواز دار و با سابقه، براي طي دوره كابين جلويي و تعدادي خلبان تازه وارد به نيرو نيز به عنوان خلبان كابين عقب تحت آموزش قرار مي گيرند. خلبانان كابين عقب در كنار پروازهاي كمي كه با معلم خلبانان انجام مي دادند، بيشتر پروازهاي تاكتيكي خود را با شاگردان دوره كابين جلويي صورت مي دادند. اين را به اين خاطر يادآوري كردم كه بدانيد در اين دوره ما علاوه بر معلم خلبانان، با خلبانان دوره كابين جلويي نيز نشست و برخاست داشتيم. در آن دوره، تعدادي از خلبانان دوره كابين جلو كه مشخصاًاز ما ارشدتر بودند، سخت گيري هاي زيادي را براي ما اعمال مي كردند و اين موضوع در كنار قوانين جالب و خنده داري بود كه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در گردان آموزش حكمفرما بود. براي نمونه، جناب «فاتح چهر» فرمانده گردان یازده آموزشي به يكي از خلبانان دوره كابين جلويي مي گفت كه خلبانان تازه وارد يعني ما را براي آشنايي بيشتر با اف چهار و متعلقاتش، به اصطلاح «Orientation» ببرد.
يكي از همان خلبانان بدقلق كه عرض كردم در حاليكه ما هيچ آشنايي با هواپيما نداشتيم، چنان سوالاتي از ما مي كرد كه باعث درگيري ما با آنها مي شد. وقتي هم كه به جناب فاتح چهر، شكايت مي برديم، ضمن تنبيه آنها، براي آنكه ما هم به نفر ارشدتر از خودمان بي احترامي كرده بوديم، ما را نيز تنبيه مي كرد.
 حالا در كنار اين مسايلي كه ما به عنوان خلبان تازه وارد با خلبانان كابين جلويي كه از هر فرصتي براي القاء اين مورد كه از ما ارشدتر بوده و مي بايست احترام هاي خاصي ببينند پيدا كرده بوديم، مسأله ديگري نيز مزيد بر علت شد و بدين ترتيب، همه نفرات گردان، با ما تازه واردها مشكل پيدا كردند؛ قبل از پيروزي انقلاب، قانون عجيب و غريبي در گردان آموزشی حكمفرما بود؛ هنگام صبح و آغاز خدمت، همه نفرات شامل شاگردان كابين عقب و كابين جلو، بايد منتظر مي ماندند تا معلم خلبانان وارد پايگاه شده و صبحانه بخورند. سپس نوبت به شاگردان كابين جلو مي رسيد و در پايان در حاليكه ما از ساعت چهار و سی دقیقه بامداد وارد پايگاه شده بوديم و تا آن لحظه مي بايست صبر مي كرديم، حالا مي توانستيم چيزي بخوريم. مدت كوتاهي بعد از آغاز دوره كابين عقب، من و تعدادي از بچه ها با هدف مقابله كامل با اين قانون بي اساس، بلافاصله پس از ورود به پايگاه، به رستوران رفته و بدون اينكه انتظار كسي را بكشيم صبحانه مي خورديم. ما كه در ابتداي دوره به علت همان مسائلي كه عرض كردم، با شاگردان كابين جلو سرشاخ شده بوديم، با اين كارمان، باعث شديم معلمان گردان نيز رو در روي ما بايستند! خلاصه اينكه ما تا پايان دوره، به عنوان نفرات ياغي شناخته شده و با همه، مشكل پيدا كرده بوديم...
ادامه دارد...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: اخبار و گزارشات در ارتش ج ا ا ، ،
نويسنده : دوستی